سلام دوستان ...!
دیروز ی اتفاق نسبتا باحال افتاد....!
سر کلاس زبان یودم و ی ریدینگ داشتیم در باره ی شخصی که همه ی کارهاش رو به تاخیر مینداخت حتی تماس با مادرش رو! تا اینکه درست وقتی میخواسته بهش زنگ بزنه از بیمارستان خبر میدند که مادرت به لقا الله پیوت بیا هرچه سریعتر بیا....!
آقا ما این ریدینگ رو میخوندیم و استاد توضیح میداد...! من که دیگه از این بعدنا شاکی شده بودم گفتم:
you know teacher he is realy wide
آقا استاد ی نگاه عاقل اندر سفیهی به من کرد.! نه اول ی نگاه متحیری به من کرد که خدا این داره چی میگه و پرسید منظورت چیه که یکی از بچه ها با لحن استاد مالانه ای گفت:
he means wide ass teacher
این آدم با شخصیت که چیزی که من روم نشده بود رو بگم رو گفت و استاد حالا ی نگاه به من کرد نگاه کردنی...!
حالا برا اینکه نگید میخواد بگه زبان بلده معنی جملات استاد رو میگم ک گفت: ببین محمد من حتی با نزدیکترین (تاکید رو نزدیکترین) دوستانمم اینطوری حرف نمیزنم...! (چه استاد پاستوریزه ای داریما...!)
یکم که ریدینگ جلوتر میرفت و هر سری این یارو ی چیز رو به تعویق مینداخت همه میگفتمد محمد بهتر میدونه این چشه محمد بهتر میدونه این چرا اینطوریه...!
خلاصه حسابی آبروم رفت...! البته این رو فهمیدم که اسدات پاستوریزه تشریف داره...!
ولی خداییش استاد و بچه ها به این نتیجه ریسدند که همچین پر بیراهم نگفته بودم و خلاصه کلی باهم به هم خندیدیم و با هم به اون یاروو!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
این بود انشای من ک کلاسم را چگونه گذراندم...!
نظر یادتون نره...!
سلامت و سربلند باشید....!
<<<<<<<<<<<<<<<<.........یا حق........>>>>>>>>>>>>>>>>
:: موضوعات مرتبط:
مطالب نویسنده ,
,
:: برچسبها:
سوتی،کلاس زبان،ردونگ،همه کارها،تاخیر انداخه میشد،انسان گشاد،استاد،درست صحصت کن ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0